تحلیل انیمیشن «بوگنویلا»

سکوتِ نئونی؛ وقتی واقعاً موش زبانِ کودکی را می‌جود.

انیمیشن «بوگنویلا»، تصویرسازیِ عریانِ ذهنِ کودکی است که در هجومِ واژه‌ها و کنایه‌ها گیر افتاده است. ندا سنگ‌تراش در این اثر، ما را به سفری در هزارتویِ سیالِ «خاطره، خیال و کابوس» می‌برد؛ جایی که کودکِ راوی برای فهمیدنِ جهانِ بی‌رحم و تغییرپذیرِ اطرافش، چاره‌ای ندارد جز اینکه همه‌چیز را باور کند. حتی اگر آن چیز، اصطلاح ترسناکِ «موش زبونتو خورده» باشد.

ویژگیِ بنیادینِ «بوگنویلا»، «تجسدِ وحشتناکِ زبان» است. در دنیای بزرگسالان، استعاره‌ها بی‌خطرند؛ اما در دنیای این انیمیشن، کلمات جان می‌گیرند و به واقعیت تبدیل می‌شوند. وقتی گفته می‌شود «دسته گل به آب دادن»، واقعاً سیلابی از گل‌ها خانه را غرق می‌کند و وقتی کودکی سکوت می‌کند، واقعاً موشی وجود دارد که زبانش را دزدیده است. کارگردان با هوشمندی، این «فهمِ تحت‌اللفظی» دوران کودکی را دستمایه‌ی خلقِ تصاویری کرده که در عینِ رنگارنگ بودن، عمیقاً مضطرب‌کننده‌اند.

از منظر بصری و تکنیک، استفاده از فرم‌های دگرگون‌شونده و سیال، بهترین انتخاب برای نمایشِ بی‌ثباتیِ جهان از نگاه این کودک است. در نظر او، هیچ‌چیز قطعیت ندارد؛ اسباب‌بازی‌ها می‌توانند به هیولا تبدیل شوند و امنیتِ خانه می‌تواند در یک لحظه به ویرانه بدل شود. پالت رنگیِ «پاپ» و استفاده از رنگ‌های اشباع‌شده (فسفری، صورتی، سبز)، کارکردی دوگانه دارد: از یک سو یادآورِ دنیای نقاشی‌های کودکانه است و از سوی دیگر، ماهیتی توهم‌زا و تب‌آلود به اثر می‌دهد که مرزِ میانِ بیداری و کابوس را پاک می‌کند.

صداگذاری و لحنِ راوی نیز بر این سرگردانی تأکید دارد. صدایی که گویی از اعماقِ آب یا از انتهایِ یک چاه به گوش می‌رسد، روایتگرِ فقدانی بزرگ است: فقدانِ خانه، فقدانِ امنیت و در نهایت فقدانِ قدرتِ تکلم. موسیقیِ اثر، فضایی اثیری و سنگین می‌سازد که با تصاویرِ پرجنب‌وجوش در تضاد است و همین تضاد، حسِ مالیخولیاییِ اثر را تشدید می‌کند.

در نهایت، «بوگنویلا» در جشنواره پویان، نماینده‌ی جسورانه‌ی «روانکاویِ کودک» از دریچه‌ی انیمیشن تجربی است. این اثر نشان می‌دهد که چگونه یک جمله‌ی ساده‌ی عامیانه می‌تواند در ذهنِ بی‌پناهِ یک کودک به حقیقتی هولناک تبدیل شود. «بوگینویل» مرثیه‌ای است برای معصومیتی که در مواجهه با خطاهای جبران‌ناپذیر (دسته گل به آب دادن‌ها)، زبانش را می‌بازد و در جهانی که مدام تغییر شکل می‌دهد، تنها می‌ماند.